::لبیک::

محفل عشاق

::لبیک::

محفل عشاق

::لبیک::

اللهم صل علی محمد(ص)وآل محمد(ص)وعجل فرجهم...

پیام های کوتاه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

در محاصره...

شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۰۴ ب.ظ
کارگردان سریال «در محاصره» در گفتگو با «سراج 24»:

تلویزیون ما را به عنوان رقیب می‌بیند/ با نامه آقای سرافراز اجازه پخش دادند/ روایتی مظلومانه از محاصره آبادان


«در محاصره» در 11 قسمت 45 دقیقه ای تولید شده است و نگاهی دارد به مردمان بی دفاع آبادان وقتی شهر در محاصره دشمن بود و آن ها در خانه ماندند تا از آن دفاع کنند. این سریال مقاومت و ایثار مردمان دلیر آبادانی را در زمانی که این شهر در محاصره دشمن بعثی قرار داشت، نشان می‌دهد.

گروه فرهنگی «سراج24»: سریال «در محاصره» به کارگردانی امیر مهدی پوروزیری، داستانی از زندگی افرادی است که در جریان روزهای سخت حصر آبادان در این شهر ماندند و از آن دفاع کردند.

این سریال دفاع مقدسی جمعه شب ها از شبکه یک سیما پخش می شود اما نکته شگفت انگیز عدم وجود هرگونه تبلیغات درباره این سریال ارزشی  بوده که امکان توجه و پیگیری مخاطبان را دور ساخته است.

از این جهت امیر مهدی پوروزیری، کارگردان ارزشی مجموعه سریال «در محاصره» دل پُرخونی دارد و با گلایه مندی به «سراج24» می گوید: « متاسفانه با وجودی که 8 قسمت از این سریال پخش شده است اما به دلیل عدم وجود هر گونه اعلام برنامه و تبلیغات زمان پخش و هر خبری مبنی بر وجود این سریال، بینندگان بسیار کمی از پخش « درمحاصره» خبر دارند و انگار تلویزیون ما را به عنوان رقیب نگاه می کند که این گونه با ما برخورد می کند. این در حالی است که با نامه آقای سرافراز به آنتن رسیدیم و اگر این گونه نبود جایی میان برنامه ها نداشتیم! متاسفانه رسانه ها از ما حمایت نکردند، در صورتی که کاری ارزشی ساختیم»

سریال «در محاصره» جمعه شب ها ساعت 20 از شبکه اول سیما پخش می شود. کارگردان این سریال درباره داستان آن و شکل روایت آن به «سراج24» گفت: « سریال «در محاصره» در 11 قسمت 45 دقیقه ای تولید شده است و نگاهی دارد به مردمان بی دفاع آبادان وقتی شهر در محاصره دشمن بود و آن ها در خانه ماندند تا از آن دفاع کنند. این سریال مقاومت و ایثار مردمان دلیر آبادانی را در زمانی که این شهر در محاصره دشمن بعثی قرار داشت، نشان می دهد.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۴
امیرحسین سعیدیان

هفته بسیج مبارک

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ب.ظ

بسم الله ارحمن الرحیم...



برمشامم می رسدعطر شهیدان بسیج 


مرغ دل پرمی زند سوی گلستان


 بسیج یاحسین بن علی، ای سرور آزادگان 


روز محشر کن شفاعت از جوانان بسیج



*هفته بسیج گرامی باد*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۹:۱۶
امیرحسین سعیدیان

عجب دنیاییست!

شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ب.ظ
عجب دنیاییست!
در کله پزی ها هم "زبان" از مغز گرانتر است!
درست مثل جامعه که چرب زبانها از عاقلان ارزشمندترند!
احمدشاملو
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۴
امیرحسین سعیدیان

سردار...

چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۵۷ ب.ظ

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۵۷
امیرحسین سعیدیان

من زنده ام...

شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ

«قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس ایران پس از خواندن کتاب «من زنده ام» دو یادداشت برای معصومه آباد نویسنده این کتاب نوشته است.

به گزارش  پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، مجله مهر نوشت: سلیمانی در نامه اول خود که آن را در بغداد نوشته است، حس خود را نسبت به این کتاب زیبا بیان کرده است. در این نامه آمده است: 

764877

«بسمه تعالی

خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند. و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟

آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.

برادرت

بغداد

«سلیمانی»

در دومین نامه حاج قاسم که در «نینوا» نوشته شده، با اشاره به رشادت های معصومه آباد می گوید: «انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است.»

متن دومین نامه قاسم سلیمانی به این شرح است: 

764878

«خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی

سعی کن در این آزادی اسیر نشوی

انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است.

به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم.

حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم

ساعت ۲۳

(نینوا)

«سلیمانی»

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۱۴
امیرحسین سعیدیان

من عاشق محمد هستم...

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۴۲ ب.ظ
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۲
امیرحسین سعیدیان

روش های جدید برای جاسوسی فکر افراد...

دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۵ ب.ظ

در دنیای رسانه ای امروز، به مدد فضای مجازی، مطالعه دقیق مخاطب فعالِ تعامل گر،  به یکی دیگر از حوزه هایی تبدیل شده است که قابلیت پرداخت را دارد. اینکه چگونه رسانه از طریق فرم در خدمت اهداف کلان استراتژیک قرار می گیرد حرف تازه ای نیست اما چگونه است که این حرف تکرار شده کارکردی ندارد جای تعجب است.

اما این مخلصِ کلامِ نوشتار زیر نیست بلکه نگاهی اجمالی به یکی از همین فرم های آنلاین، بازی clash of clans، است که مورد نظر است. آن هم از این منظر که از چه ساز و کاری این بازی فراگیر در حال تبدیل شدن به یک تهدید موذیانه امنیت ملی است.

برای مطالعه مطلب ذیل لازم است، برخی مقدمات لازم است:

  • هر چیزی که آنلاین است قابلیت بررسی شدن توسط غرب، جهان حاکم بر فضای مجازی را دارد.
  • غرب دشمن است و یک دشمن هوشمند. (از نظر نگارنده، غرب دشمن تمام عیار همه بشریت است)
  • هر دشمنِ با فهم و شعوری تمام نقاط حساس حریف را مورد مطالعه قرار می دهد!
  • و هزاران مقدمه از این دست می توان بیان نمود.

clash یک بازی استراتژی آنلاین است. بنیاد این بازی و بازی هایی از این دست بر اساس “تحلیل استراتژیک” شکل گرفته است. بماند که الزامات فرمی این بازی در جهت القای پیشروی بشر در جهان تاریخی مدرن و مواجهه وی با ظهورات نظامی آن جهان، در یک بستر آنگلوساکسونی است که خود مجالی دیگر برای پرداخت می طلبد. تکیه ما بر مقوله “تحلیل استراتژیک” است که برآمده از فهم ذهنی و نسبی انسان از تمامی حوزه های فکری به صورت کلی است. فهمی که مشخص می کند نسبت میان نیرو ها و میدانگاه ها را. هر چه این فهم بیشتر باشد، این نسبت بهتر و کارآمد تر تعریف خواهد شد و بالعکس.  برخورداری از جامعه آماری ” فهم استراتژیکِ” مردم جهان و حتی راهبری و هدایت آن مسئله ساده ای نیست و می تواند به عنوان یک مسئله امنیت ملی فرض شود.

این مسئله زمانی حساسیت و اهمیت خود را نشان نشان می دهد که “فهم استراتژیک” تعریف گردد. فهمی که برگرفته از ادراکات بنیادی است. هر چه قدر که یک ملت توان استراتژیکی بیشتری داشته باشد، از منظر مقاومت ملی، تهدید بیشتری محسوب می گردد. و این خود در درجه دوم اهمیت قرار دارد نسبت به امکان راهبری و تربیت این توان از طریق غرب و این موضوع به ضرر مردم است.

108667-308019-1420869958

در طرح ریزی استراتژیک، یکی از مسائلی که حائز اهمیت است، شناخت نیرو های مقابل به جهت طراحی میدانگاه های صحیح برای هدایت نیرو در آن است. پیش زمینه طراحی، شناخت است، شناخت همه جانبه، از خود و از مقابل. در این جا است که مطالعه حوزه ای که نگارنده بر آن اصرار دارد، یعنی توان تحلیلی توده ها،که  از سمت دشمن قطعا انجام می شود و اگر نه چه دشمن ساده ای.

با فرض پذیرفتن مقدمات فوق و پذیرفتن فراگیری این بازی در میان ایرانی ها و مردم خاور میانه می توان به این نتیجه ساده رسید که “توان تحلیل استراتژیک” مردم در میز مطالعات غرب قرار گرفته و برای راهبری آن و هزار سوء استفاده دیگر به کار می آید. همه این موارد، آن هم از طریق پردازش بسیار قوی روی فرم به نتیجه مطلوب خود رسیده است.

در واقع فرم این بازی است که جذابیت ایجاد کرده، آن هم تا حدی که زنان خانه دار مشغول این بازی هستند و بسیاری از کاربران این بازی در حال خرید و فروش clanهای خود.  این در حالی است که تمامی مطالب فوق فارغ از آن است که ماهیت فرمی این بازی چیست و چگونه کار بر را دچار غفلت می کند یا سر کار می گذارد.

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۵
امیرحسین سعیدیان

همین بودی؟؟؟!!!

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۵۱ ب.ظ
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۱۷:۵۱
امیرحسین سعیدیان

یادمان باشد؛در هر جا...

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۷ ب.ظ

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۴ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۷
امیرحسین سعیدیان

در زمان‌های قدیم گاوی بود که روزانه ۹ من شیر می‌داد. یعنی به حساب هر من تبریز ۳ کیلو، که می‌شود روزی ۲۷ کیلو![۱] ۲۷ کیلو شیر در هر نوبت شیردهی.  این رکورد همین حالا هم رکورد خیلی خوبی است برای یک گاو قدیمی آن­ هم در گوشه آبادی چه برسد به آن وقت‌ها که نه تکنولوژی (۳D) و (۳G) وسایر تری­ ها بود نه نژاد هولشتاینی و نه تلقیح مصنوعی و نه غذای هورمونی و نه هزار و یک کوفت و زهرمار دیگر! خلاصه که گاوش خیلی گاو بود. یعنی خیلی خوب بود. فقط این گاو بانو یک اشکال کوچک داشت. یک روز تمام می‌خورد و نشخوار می‌کرد و به خودش زحمت می‌داد و بدبختی می‌کشید تا پستانش پر شیر شود. صاحب گاو هم کم نمی­ گذاشت؛ کلی یونجه و علف می‌ریخت جلوی گاوش و جایش را مرتب می‌کرد و مواظبش بود و به خودش زحمت می‌داد و بدبختی می‌کشید، تا پستان گاوش پر شیر شود. (همان ۹ من فوق‌الذکر!)

 بالاخره بعد از تولید شیر توسط گاوبانو صاحب گاو بدبخت، کلی زور می‌زد و زحمت می‌کشید تا این ۹ من شیر را بدوشد و چون قضیه مال قدیم‌هاست، احتمالا گاو را باید دستی می‌دوشیده‌اند، آن هم با هزار و یک بدبختی و مصیبت و منت گاوبانو را کشیدن و… . بعد تهش چی؟! هیچی! گاو بانوی محترمه مکرمه یک هو پایشان را می‌کردند وسط سطل شیر و همه آن ۹ من شیر را با پهن و کثافت یکی می‌کردند و بعد هم که می‌خواستند لنگ مبارک را در بیاورند برای محکم کاری سطل را بر‌می‌گرداندند روی زمین و خلاص!

حالا حکایت صداوسیمای ماست! اشتباه نکنید هنوز صداوسیما برای تأمین هزینه­ هایش وارد حوزه پر درآمد «گاو پروری» نشده­ است و اصولاً با سیاست هایش سازگار نیست که هدفش لااقل روی کاغذ «انسان سازی» است. البته بعضی دیگر که صداوسیما را در امر مبلمان سازی و سالن سازی «سیماچوب» دیده­اند هم حق دارند که إن قلت بیاورند اما نه اینجا در یادداشت ما!

این دانشگاه صد البته رایگان! کارش ارتقا و بالابردن فرهنگ عمومی است. فرهنگ عمومی را تبدیل به فرهنگی ایرانی – اسلامی کند و سبک زندگی سالم ایرانی را نشان مردم بدهد تا مردم هم یاد بگیرند. کلی هم بودجه در دولت های مختلف با هر سلیقه­ای که باشند برای این وظیفه والای صداوسیما بودجه تخصیص می­دهند که این فرهنگ­سازی را با کیفیت مطلوب (فول HD) انجام دهد. صداوسیما هم در پاسخ به این اعتماد راه به راه شبکه اضافه می­کند برای سلایق مختلف! و همان سریالی که در شبکه­ های ثلاث (یک و دو وسه) نمایش داده­اند را هم در سایر شبکه­ های بیست ­گانه (گاهی بیشتر و گاهی کمتر به دلیل اشکال فنی!) بارها و بارها نشان خلایق می­دهند.

از طرف دیگر این دانشگاه با دانشگاه های خارجی (شبکه­های ماهواره­ای) هم رقابت می­کند. آن دانشگاه های خارجی هم که رقابت سرشان نمی­شود و رفاقت که عمراً ؛ تعداد دانشکده­هاشان (شبکه­ ها) را چند هزار کرده ­اند آن هم مفتکی نه غیر انتفاعی و غیر دولتی! مایه­اش هم نه ثبت نام که تغییر آنتن از سیخکی به بشقابی در بالای بام و تبدیل گیرنده از ست آپ باکس (دیجیتال) به ماهواره­ای در زیر بام و داخل خانه است.

اشتباه نکنید اصلاً نمی­خواهیم بگوییم صداوسیما در وظایفش کوتاهی می­کند. این نوشته هیچ ربطی به صداوسیمای «عزت» دار دیروز ندارد و اگر چیزی هم قلمی می­ کنیم برای این است که صداوسیمای «سرفراز» شود.

واقع این است که صداوسیما خیلی هم زحمت می­ کشد. در هر مناسبت ملی و مذهبی کلی برنامه می­ سازد. برنامه­ های کارشناس محور و فیلم و سریال و مستند. فقط تلویزیون سراسری نیست، شبکه­ های برون مرزی و شبکه­ های استانی هم هست. شبکه ­های درون مرزی و برون مرزی رادیو هم هست. این ها که همه­اش نیست. مطبوعات و روزنامه­ هم هست که روزنامه وزین جام جم و مجلات هفتگی و ماهانه وفصلنامه سروش و سروش کودک و نوجوان و جوان و….بخشی از آن همه است.

آما…

تلویزیون را روشن می­کنی تا برنامه­ ای که  مدت هاست تبلیغش را دیده­ای تماشا کنی که با پدیده­ ای روبرو می­ شوی؟! درست  قبل و میان و بعد هر برنامه­ ای خانم ­های شکیل و آقایان خوش استیل با البسه ملون و مارک­دار به نشان ینگه دنیا و به ظاهر مرفه در خانه­ های آنچنانی تبلیغ کرم و شامپو و یخچال شبه سردخانه و تلویزیون هوار اینچ و…. می­کنند و بچه ­های ترگل- ورگلشان از لوازم التحریر خاله شکوفه و عمه ستاره می­خرند در حالی که بستنی و چیپس و پفک موتوری و دوچرخه­ ای و ایسکیتی و … می­خورند و شب که خسته می­شوند تلفن دقیقه ­ای ۴۰۰- ۵۰۰ تومان خاله­ و عمه و عمو و دایی که بیست و چهار ساعت مشغول کاسبی هستند را می­ گیرند تا برایشان لطیفه و چیستان و مسابقه و… برگزار کند. جالب این است که کباب پز مشهور و محصولات جلبک دریایی و حلزون و ظروف سرامیک و تردمیل و عینک تری کالر( به جهت مشابهت اسمی و جلوگیری از تبلیغ مفتکی نام عینک تغییر کرد!) را عیناً در همان شبکه­ های ماهواره ­ای – پیش از آن که به شبکه ملی کوچ کنی و تغییر سبک بدهی! – هم دیده­ اید.

ما هم می­ دانیم سازنده مقصر نیست. بالاخره یا کالایی را ساخته یا وارد کرده­ و می­خواهد سودش را از مطاعی که آورده بردارد و برایش فرقی نمی­ کند که شبکه وطنی کنار تعهدش! کالایش را تبلیغ کند یا شبکه ماهواره­ ای. اتفاقاً آن کالا با سبک زندگی ماهواره ­ای هم هماهنگ ­تر است. اینکه چه شده­ که شبکه­ های وطنی هم آن کالای فوق­ الذکر را تبلیغ می­ کنند آن هم با تضاد فرهنگی در سبک زندگی ایرانی پرسشی است که من جوابش را نمی­دانم.

حال می ­رسیم به حکایتی که اول تعریف کردیم. صداوسیما با آن همه برنامه سازی برای فرهنگ آفرینی و آموزش سبک زندگی ایرانی – اسلامی و اصرار کارشناسان مختلف برنامه­ های سیما بر ساده­زیستی و قناعت و عدم اسراف و زیاده روی و خرید بر اساس نیاز آن هم در این وانفسای تحریم و اقتصاد مقاومتی و رکود تورمی… با نمایش این تبلیغات و سبک زندگی که این محصولات برایش ساخته شده­ انگار (بلاتشبیه!) مانند آن گاوی است که تمام ۲۷ و به روایتی ۵۴ کیلوگرم شیری که حاصل زحمات وخون دل خوردن است را با لگدی نامناسب به هدر می­ دهد.

آن هم توی این روزهایی که همه به ضرورت تغییر سبک زندگی اصرار دارند.

زیاده عرضی نیست. باقی بقایتان

 [1] راستش مَن های دیگری هم داریم: مثلاً هر من اصفهان ۶ کیلوگرم است که به عبارتی ۹ من­اش می­کند: ۵۴ کیلوگرم! و هر من ری ۱۲ کیلوگرم که ۹ من­اش می­شود: ۱۰۸ کیلوگرم! با این گاوداری­های صنعتی نهایت رکوردهای زده شده برای شیردهی یک گاو در روز ۷۰ کیلوگرم آن هم به مدد رباتهای شیردوش هست که دو خاصیت دارند اولاً هیچ گاو امکان لگد زدن به سطل شیر را ندارد و دوماً لاینقطع و خستگی ناپذیرند در امر دوشادوشی! پس من تبریز را که معقول­تر برای حکایتمان بود برگزیدیم!

۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۳:۰۴
امیرحسین سعیدیان