::لبیک::

محفل عشاق

::لبیک::

محفل عشاق

::لبیک::

اللهم صل علی محمد(ص)وآل محمد(ص)وعجل فرجهم...

پیام های کوتاه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

در زمان‌های قدیم گاوی بود که روزانه ۹ من شیر می‌داد. یعنی به حساب هر من تبریز ۳ کیلو، که می‌شود روزی ۲۷ کیلو![۱] ۲۷ کیلو شیر در هر نوبت شیردهی.  این رکورد همین حالا هم رکورد خیلی خوبی است برای یک گاو قدیمی آن­ هم در گوشه آبادی چه برسد به آن وقت‌ها که نه تکنولوژی (۳D) و (۳G) وسایر تری­ ها بود نه نژاد هولشتاینی و نه تلقیح مصنوعی و نه غذای هورمونی و نه هزار و یک کوفت و زهرمار دیگر! خلاصه که گاوش خیلی گاو بود. یعنی خیلی خوب بود. فقط این گاو بانو یک اشکال کوچک داشت. یک روز تمام می‌خورد و نشخوار می‌کرد و به خودش زحمت می‌داد و بدبختی می‌کشید تا پستانش پر شیر شود. صاحب گاو هم کم نمی­ گذاشت؛ کلی یونجه و علف می‌ریخت جلوی گاوش و جایش را مرتب می‌کرد و مواظبش بود و به خودش زحمت می‌داد و بدبختی می‌کشید، تا پستان گاوش پر شیر شود. (همان ۹ من فوق‌الذکر!)

 بالاخره بعد از تولید شیر توسط گاوبانو صاحب گاو بدبخت، کلی زور می‌زد و زحمت می‌کشید تا این ۹ من شیر را بدوشد و چون قضیه مال قدیم‌هاست، احتمالا گاو را باید دستی می‌دوشیده‌اند، آن هم با هزار و یک بدبختی و مصیبت و منت گاوبانو را کشیدن و… . بعد تهش چی؟! هیچی! گاو بانوی محترمه مکرمه یک هو پایشان را می‌کردند وسط سطل شیر و همه آن ۹ من شیر را با پهن و کثافت یکی می‌کردند و بعد هم که می‌خواستند لنگ مبارک را در بیاورند برای محکم کاری سطل را بر‌می‌گرداندند روی زمین و خلاص!

حالا حکایت صداوسیمای ماست! اشتباه نکنید هنوز صداوسیما برای تأمین هزینه­ هایش وارد حوزه پر درآمد «گاو پروری» نشده­ است و اصولاً با سیاست هایش سازگار نیست که هدفش لااقل روی کاغذ «انسان سازی» است. البته بعضی دیگر که صداوسیما را در امر مبلمان سازی و سالن سازی «سیماچوب» دیده­اند هم حق دارند که إن قلت بیاورند اما نه اینجا در یادداشت ما!

این دانشگاه صد البته رایگان! کارش ارتقا و بالابردن فرهنگ عمومی است. فرهنگ عمومی را تبدیل به فرهنگی ایرانی – اسلامی کند و سبک زندگی سالم ایرانی را نشان مردم بدهد تا مردم هم یاد بگیرند. کلی هم بودجه در دولت های مختلف با هر سلیقه­ای که باشند برای این وظیفه والای صداوسیما بودجه تخصیص می­دهند که این فرهنگ­سازی را با کیفیت مطلوب (فول HD) انجام دهد. صداوسیما هم در پاسخ به این اعتماد راه به راه شبکه اضافه می­کند برای سلایق مختلف! و همان سریالی که در شبکه­ های ثلاث (یک و دو وسه) نمایش داده­اند را هم در سایر شبکه­ های بیست ­گانه (گاهی بیشتر و گاهی کمتر به دلیل اشکال فنی!) بارها و بارها نشان خلایق می­دهند.

از طرف دیگر این دانشگاه با دانشگاه های خارجی (شبکه­های ماهواره­ای) هم رقابت می­کند. آن دانشگاه های خارجی هم که رقابت سرشان نمی­شود و رفاقت که عمراً ؛ تعداد دانشکده­هاشان (شبکه­ ها) را چند هزار کرده ­اند آن هم مفتکی نه غیر انتفاعی و غیر دولتی! مایه­اش هم نه ثبت نام که تغییر آنتن از سیخکی به بشقابی در بالای بام و تبدیل گیرنده از ست آپ باکس (دیجیتال) به ماهواره­ای در زیر بام و داخل خانه است.

اشتباه نکنید اصلاً نمی­خواهیم بگوییم صداوسیما در وظایفش کوتاهی می­کند. این نوشته هیچ ربطی به صداوسیمای «عزت» دار دیروز ندارد و اگر چیزی هم قلمی می­ کنیم برای این است که صداوسیمای «سرفراز» شود.

واقع این است که صداوسیما خیلی هم زحمت می­ کشد. در هر مناسبت ملی و مذهبی کلی برنامه می­ سازد. برنامه­ های کارشناس محور و فیلم و سریال و مستند. فقط تلویزیون سراسری نیست، شبکه­ های برون مرزی و شبکه­ های استانی هم هست. شبکه ­های درون مرزی و برون مرزی رادیو هم هست. این ها که همه­اش نیست. مطبوعات و روزنامه­ هم هست که روزنامه وزین جام جم و مجلات هفتگی و ماهانه وفصلنامه سروش و سروش کودک و نوجوان و جوان و….بخشی از آن همه است.

آما…

تلویزیون را روشن می­کنی تا برنامه­ ای که  مدت هاست تبلیغش را دیده­ای تماشا کنی که با پدیده­ ای روبرو می­ شوی؟! درست  قبل و میان و بعد هر برنامه­ ای خانم ­های شکیل و آقایان خوش استیل با البسه ملون و مارک­دار به نشان ینگه دنیا و به ظاهر مرفه در خانه­ های آنچنانی تبلیغ کرم و شامپو و یخچال شبه سردخانه و تلویزیون هوار اینچ و…. می­کنند و بچه ­های ترگل- ورگلشان از لوازم التحریر خاله شکوفه و عمه ستاره می­خرند در حالی که بستنی و چیپس و پفک موتوری و دوچرخه­ ای و ایسکیتی و … می­خورند و شب که خسته می­شوند تلفن دقیقه ­ای ۴۰۰- ۵۰۰ تومان خاله­ و عمه و عمو و دایی که بیست و چهار ساعت مشغول کاسبی هستند را می­ گیرند تا برایشان لطیفه و چیستان و مسابقه و… برگزار کند. جالب این است که کباب پز مشهور و محصولات جلبک دریایی و حلزون و ظروف سرامیک و تردمیل و عینک تری کالر( به جهت مشابهت اسمی و جلوگیری از تبلیغ مفتکی نام عینک تغییر کرد!) را عیناً در همان شبکه­ های ماهواره ­ای – پیش از آن که به شبکه ملی کوچ کنی و تغییر سبک بدهی! – هم دیده­ اید.

ما هم می­ دانیم سازنده مقصر نیست. بالاخره یا کالایی را ساخته یا وارد کرده­ و می­خواهد سودش را از مطاعی که آورده بردارد و برایش فرقی نمی­ کند که شبکه وطنی کنار تعهدش! کالایش را تبلیغ کند یا شبکه ماهواره­ ای. اتفاقاً آن کالا با سبک زندگی ماهواره ­ای هم هماهنگ ­تر است. اینکه چه شده­ که شبکه­ های وطنی هم آن کالای فوق­ الذکر را تبلیغ می­ کنند آن هم با تضاد فرهنگی در سبک زندگی ایرانی پرسشی است که من جوابش را نمی­دانم.

حال می ­رسیم به حکایتی که اول تعریف کردیم. صداوسیما با آن همه برنامه سازی برای فرهنگ آفرینی و آموزش سبک زندگی ایرانی – اسلامی و اصرار کارشناسان مختلف برنامه­ های سیما بر ساده­زیستی و قناعت و عدم اسراف و زیاده روی و خرید بر اساس نیاز آن هم در این وانفسای تحریم و اقتصاد مقاومتی و رکود تورمی… با نمایش این تبلیغات و سبک زندگی که این محصولات برایش ساخته شده­ انگار (بلاتشبیه!) مانند آن گاوی است که تمام ۲۷ و به روایتی ۵۴ کیلوگرم شیری که حاصل زحمات وخون دل خوردن است را با لگدی نامناسب به هدر می­ دهد.

آن هم توی این روزهایی که همه به ضرورت تغییر سبک زندگی اصرار دارند.

زیاده عرضی نیست. باقی بقایتان

 [1] راستش مَن های دیگری هم داریم: مثلاً هر من اصفهان ۶ کیلوگرم است که به عبارتی ۹ من­اش می­کند: ۵۴ کیلوگرم! و هر من ری ۱۲ کیلوگرم که ۹ من­اش می­شود: ۱۰۸ کیلوگرم! با این گاوداری­های صنعتی نهایت رکوردهای زده شده برای شیردهی یک گاو در روز ۷۰ کیلوگرم آن هم به مدد رباتهای شیردوش هست که دو خاصیت دارند اولاً هیچ گاو امکان لگد زدن به سطل شیر را ندارد و دوماً لاینقطع و خستگی ناپذیرند در امر دوشادوشی! پس من تبریز را که معقول­تر برای حکایتمان بود برگزیدیم!

۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۳:۰۴
امیرحسین سعیدیان

سلفی گری...

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ

پدیده سلفی (Selfie) یا واژه‌های معادل آن «خودگراف»یا «از خودعکس گرفتن» یک پدیده نو است که گسترش فراوانی در سطح جهان پیدا کرده است. اصطلاح سلفی اولین بار در سال ۲۰۰۵ توسط ریچارد کرایوز در مقاله«راهنمای چگونه عکس بگیریم»استفاده شد. و بعد با اضافه شدن هشتگ #Selfie موجی همه گیر در شبکه‌های اجتماعی به وجود آورد. موجی که همچنان بزرگ و بزرگتر شد و همه را در خود جای داد.

حال روش عکسبرداری به سبک سلفی، به سراسر جهان سرایت کرده است. علاوه بر گردشگران و سیاستمداران، حتی فضانوردان و پاپ نیز به این شیوه از خود عکس می‌گیرد.تکنولوژی روز نیز به سرعت دستگاه‌های موبایل، لب‌تاپ و تبلت‌ها را با این نوع عکاسی مجهز و ارتقاء داده است. تنها با قرار دادن یک کلید با نام سلفی، مدل دستگاه‌ها به یک مدل برتر و گران‌تر تبدیل شد و موج خریدار را به سوی خود جلب کرد.لغتنامه آکسفورد ، لغت سلفی را در پایان سال ۲۰۱۳ به عنوان لغت سال اعلام کرد. میزان استفاده از این لغت از ابتدا تا انتهای سال ۱۷۰۰۰ درصد رشد داشته و همچمان ادامه دارد. واژه ابداعی که چند سالی بیشتر از عمرش نمی‌گذرد، کاملا شناخته شده است و کمتر کسی وجود دارد که معنی‌اش را نداند.

زمانی نه چندان دور همه در دنیای اینترنت دوست داشتند غریب و پنهان باقی بمانند. افراد برای چت کردن و ایمیل‌های خود اسم‌های عجیب و غریب و یک هویت‌ جعلی انتخاب می‌کردند. این کار نشان از این داشت که آدمی میل به دیده نشدن و در سایه ماندن دارد.حال زمان ابراز وجود علنی فرا رسیده است. توجه به منیت و ابراز وجود علنی که دنیای اینترنت و تکنولوژی خالق و مسبب آن است، کم کم در کاربران و سایرافراد جان می‌گیرد. ابراز وجود و توجه به منیتی که سالیان سال در بیشتر جوامع به نوعی ناهنجار یا خارج از عرف بوده و هست. عرفی که  توسط تکنولوژی روز در حال شکسته شدن است و این حیرت‌انگیز است.

دکتر «امین قانعی راد» جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت گویی که با روزنامه شرق داشت رواج این پدیده را ناشی از فرایند رو به گسترش  عمومی شدن عرصه های عمومی دانسته و «دیده شدن» را مهم ترین انگیزه جوانان  در استفاده از عکس های سلفی معرفی می کند:« جوانان ما احساس می‌کنند دیده نشده‌اند و همه‌جا نادیده گرفته شده‌اند. از یک طرف هم قبلا شرایطی بود که می‌پذیرفتی دیده نشوی، منظورم شرایط فرهنگی و سیاسی سنتی‌تر و اقتدارگرایانه‌تر است. این در شرایطی است که کنترل اجتماعی زیاد بوده است. در شرایط کنترل اجتماعی شدید فکر می‌کنید نباید فردیت خود را مطرح کنید. یعنی این کار غیراخلاقی است که من در مقابل کلیت خانواده و سازمان و جامعه خودم را مطرح کنم. به‌تدریج مرحله‌ای پیدا می‌شود که آدم‌ها احساس می‌کنند باید در جامعه وارد شوند و مشارکت داشته باشند. این سیاست حضور با یک نوع سبک زندگی آمیخته شد. آن سبک زندگی اجازه می‌دهد که شما علایق خود را بروز بدهید و خجالت نکشید. فقدان شرایط مشارکت اجتماعی، شرایطی را رقم زده است که فرد در شبکه‌های اجتماعی خود را بروز دهد».

حال بیشتر شبکه‌های اجتماعی که قبلا با عکس‌ها و نام‌های جعلی پر بود، حال با عکس‌های سلفی و نام‌های اصلی و پر از اطلاعات شخصی پر شده است. عکاسی سلفی، جدیدترین شکل ابراز وجود و منیت در دنیای مجازی است. حتی عکس‌های سلفی نیز در همین زمان اندک در حال تغییر ماهیت است و این تغییر و تحولات چنان با سرعت روی می‌دهند که کسی را یارای توقف و تفکر نیست.

سلفی هم مانند هر پدیده‌ای فراگیر دیگری در دنیای امروز، به سرعت تبدیل به مد شده است و خیلی‌ها را که هنوز از چیستی و چرایی‌ آن اطلاعی ندارند، به دلیل مد روز بودن درگیر ساخته است. بعضی از افراد برای اینکه نشان دهند از غافله این مد عقب نیستند و در جریان آخرین تحولات و اتفاقات دنیای مدرن قرار دارند، بدون داشتن علاقه‌ای به فردیت یا به نمایش گذاشتن زندگی روزانه خود در شبکه‌های اجتماعی، تند و تند از خود عکس سلفی گرفتند و و روی شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته و یا می‌گذارند.

برای بعضی ها هم سلفی حکم یک زبان یا رسانه را دارد برای ثبت خاطرات. برای بعضی ها صرفاً پیروی از یک مد است و آن چه بین همه دلایل مشترک است این است که سلفی محصول رشد فردیت در جامعه است.  ما از خودمان زیاد عکس می گیریم اما از این همه تصویر کم خاطره داریم، در حالی که در گذشته کم عکس می گرفتیم اما هر کدامش دنیایی از خاطره برای ما بود.

سلفی گرفتن نیز همچون سایر پدیده های مدرن برای ما ایرانیان با عوارض نامطلوب همراه بوده است.در  چند سال اخیر شاهد بودیم که گاهی این میل به دیده شدن و ثبت خاطره به ویزه در محافل و اماکن عمومی به خلق صحنه های نه چندان خوشایند بدل شده است. اصرار به عکس گرفتن با برخی چهره های معرفو نمونه ای از این اتفاقت است که معمولاً با دلخوری یکمی از دو طرف پایان می پذیرد. افراط در ثبت لحظات حساس و ظاهرا تاریخی! نیز گاه  منجربه خلق صحنه های عجیبی می شود که بیش از هر چیز لزوم فرهنگ سازی در استفاده از فناوری های نوین را گوشزد می کند. شهریور ماه امسال بود که در جریان مراسم تشییع مرحوم سیمین بهبهانی  برخی از مشایعت کنندگان در حالی که زیر تابوت شاعر فقید را گرفته بودند با تلاش و تقلایی غریب قصد گرفتن عکس سلفی با تابوت تازه درگذشته را داشتند! حرکتی ناخوشایند ومشمئز کننده ای که قطعا در قاموس و فرهنگ جامعه ما نمی گنجد.

در استفاده از فناوری های نوین ارتباطی نباید تنها منتظر اقداماتی همچون تدوین  پیوست فرهنگی، فیلترینگ هوشمند،تشکیل کارگروه های تخصصی و… از سوی دولت ونهادهای متولی ماند. این ما هستیم که می بایست با اتکا به آیین های ملی و دینی خود شیوه های مطلوب ثبت خاطرات و ایجاد لحظات شیرین برای خود و دیگران را بیاموزیم. شیوه هایی که باعث شود هم عکس های زیادی از رویدادهای به ظاهر معمولی داشته باشیم و هم خاطراتی پرتعداد اما به یادماندنی.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۴
امیرحسین سعیدیان

قرن بیستو یکی...

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ب.ظ

در نتیجه یکی‌به‌دوهای انتقامجویانه ما الان کودکانی داریم که از سن پنج سالگی در برنامه‌های کودک در معرض آموزه‌های دیپلماتیک قرار می‌گیرند و درک سیاسی‌شان روز به‌روز بالاتر می‌رود.
الان کودک چهارساله داریم که اگر مادر یا پدرش هرشب با لحن قصه‌گو سرمقاله کیهان را برایش نخوانند تا صبح شیون می‌کند و نمی‌خوابد. حتی اگر دو، سه خط آخر سرمقاله را هم به گمان اینکه دیگر خوابش برده نخوانند بچه بلافاصله در خواب لب ورمی چیند و بغض می‌کند. کودک چنان پای برنامه کودک با سیاست درهم‌می‌آمیزد که قبل از ثبت نام در کلاس اول به پدرش می‌گوید: «بابا من که قراره آخرش دانشجوی ستاره‌دار بشم... خب چه کاریه؟ بذار از همین الان برم یه کاری یاد بگیرم.»
با ادامه این روند هیچ بعید نیست در آستانه انتخابات مجلس آینده و رقابت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان برای کسب آرای اکثریت، در برنامه خاله شادونه هم شاهد چنین تحرکاتی باشیم:

خاله: کی از همه تندروتره؟
بچه‌ها: من من من من.
خاله: کی اصولش‌گراتره؟
بچه‌ها: من من من من.

ما وقتی هفت، هشت سالمان بود ظهرهای جمعه از دیوار راست بالا می‌رفتیم و بزرگترهایی که می‌خواستند استراحت کنند را عاصی می‌کردیم. اما بچه‌های الان طوری بار آمده‌اند که ظهر جمعه می‌افتند یک گوشه و رادیو را می‌چسبانند به گوششان. آنها در حین گوش دادن به مناظره‌های سیاسی-اقتصادی در حالی که با اشاره دست از بزرگترها می‌خواهند آرام‌تر گل یا پوچ بازی کنند،‌ سر تکان می‌دهند و به هم می‌گویند: «دیدی چی گفت؟! داره زمینه گرون شدن بنزین رو می‌چینه.» کودکان این دوره و زمانه دیگر به زمین خوردن شخصیت‌های کارتونی نمی‌خندند و تنها برای کمدی‌های عمیق سیاسی ریسه می‌روند. آنها در مدرسه از حضور رئیس سازمان محیط زیست در گفت‌وگوی ویژه خبری دیشب صحبت می‌کنند و زنگ‌های تفریح به جای گرگم به هوا، "لابی" بازی می‌کنند. لذا در بحث کاهش سن رای‌گیری به هفت سال به لحاظ شعور و پختگی سیاسی رای‌دهندگان، جای هیچگونه نگرانی نیست.

به تازگی در لالایی‌های آخر شب رادیو و تلویزیونی کودکان هم می‌توانید رگه‌هایی از تسویه حساب‌های سیاسی پیدا کنید. گفته می‌شود قرار است در تیتراژ برنامه قدیمی رادیویی «شب بخیر کوچولو» هم تغییراتی ایجاد شود: «گنجشک لالا، قورباغه لالا، بهت ندادن، سبد کالا.»

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۴
امیرحسین سعیدیان

حواسمان کجاست؟...

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ب.ظ

ذات هیچ کس به خودیه خود ناپاک نیست؛همه نیاز به توجه وهدایت دارند.


حتی سربازان ارتش آمریکا

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۹:۴۳
امیرحسین سعیدیان

جاذبه...

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۲ ب.ظ
جاذبه سیب،آدم را ب زمین زد و
جاذبه زمین،سیب را...
فرقی نمیکند...
سقوط!
سرنوشت جذب شدن ب غیر اوست...
یا حق!
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۲
امیرحسین سعیدیان

دانشگاه آزاد...

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ب.ظ
به یه نفرگفتن3تادروغ باهم بگو،گفت:دانشگاه آزاد اسلامی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۰
امیرحسین سعیدیان