خاطرات حاجی
پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۳۸ ب.ظ
خاطرات شهید همت
پست:1
حاجی خیلی به بسیجی ها علاقه داشت.وقتی یکی از نمایندگان مجلس پیش او آمد و گفت شنیدیم می خواهی نماینده بشوی،گفت:((نه من هرگزهمچنین فکری نکرده ام.بنده یک بسیجی هستم و اگر مسئولین اجازه دهند و فرماندهی را از دوش من بر می داشتند،من به عنوان یک بسیجی می رفتم توی سنگر ها.))
نماینده گفت:خب اینجا هم در مجلس به تو احتیاج داریم.اما حاجی جواب داد:((من در این بیانها و جبهه ها انسی پیدا کرده ام که به هیچ وجه حاضر نخواهم شد آنجا را ترک کنم،بیایم نماینده شوم!!!.))
سه ماه بعد شهید شد.
پایان پست1
۹۳/۰۶/۲۰